خلوتگاه من

بنام اهورا که هرچه دارم از اوست

 

 

 

چشم هارا باید شست طوری دیگری باید دید

 

اره من طوری دیگری میبینم

 

طوری تورو میبینم

 

که مطمنم کسی ندیده

 

بعضی ها اگه بخوان زندگیشون رو بنویسن

 

شاید بیشتر از چند صفحه مفید نتونن بنویسن

 

اگرم کشش بدن فقط اضافه تر بهش میکنن

 

اما خسته کنند و کسل میکنن

 

اما یه سری دیگه هر روزشون مثله یه زندگیه 

 

یه کتاب پر از مطلب دیگه

 

نمیدونم این کش و قوس تا کی

 

این پایین موندن و بالا نیومدن تا کی

 

ولی باید بکشم

 

عذابی که مستحقشم 

 

مطمن نیستم خدا منو بخشیده یا نه

 

ولی سعی میکنم بخشیده بشم مگه نه

 

مگه نمیگن خدا فرصت زیاد میده به ادما

 

مگه تو اعتقاد خودمون نیست که ادما

 

میرن و میان تا به تکامل برسند

 

مگه من نخواستم که بهش برسم

 

خدا ی من اهورای قصه ها 

 

تو همیشه هستی و بودی در خاطره ها

 

خدایه من

 

تو همیشگی یاور من

 

تو ای باور من

 

غیر تو به کی میشه سجده کار اخه

 

تسلیم کی بود بهتر از تو اخه

 

من قبول کردم این که هستم

 

نه دیگه هستم

 

خدا تا وقتی هستی دیگه چه نیازی به دیگرانه 

 

تو دنیای معنوی که مثله سرابه

 

من شک ندارم به باور هام

 

ایمان دارم به داور هام

 

خدای من تو با من باش فقط

 

ادم زود میان و میرن 

 

ولی موندنی تویی

 

من شکنجه شدم خدا تو این روزگار

 

ولی گله ای نکردم از این کردگار

 

چوون ایمان داشتم که درسته 

 

حتی اگه به ضرر من باشه

 

حتی کمرم زیر بار مصیبت ها تا شه

 

فریاد یاورم :

 

رو به تو سجده میکنم 

 

دری به کعبه باز نیست

 

بس که طواف کردمت مرا به حج نیاز نیست

 

مرا به بند میکشی از این رها ترم کنی

 

زخم نمیزنی به من که مبتلا ترم کنی

 

از همه توبه میکنم بلکه تو باورم کنی 

 

خدایا باورم کن فقط همین !!! 

نظرات شما عزیزان:

:: برچسب‌ها: (شکنجه ),